کمی خنده...!!! ویتامین C داره d:...!!!

*****************************

گمونم اسب سفید شاهزاده منو کشتن و باهاش سوسیس درست کردن :|

و گرنه امکــــــــــان نداشت اینقده دیر کنه کصافط =)))

******************************
آیا به راستــــی ‌زمان آن فرا نرسیده است که
به گرفتن عکسهایی که در آنها عینک آفتابی در منزل زده اید خاتمه بدهید ؟ :| :))))))


******************************


یه بار فرودگاه بودیم دیدیم یه دختر خوشکل و معصوم وایساده یه گوشه داره واکس میفروشه. دلمون سوخت با دوستم گفتیم بریم ازش بخریم و کمکی کرده باشیم . خلاصه رفتیم پیشش گفتیم "خانوم دونه چند؟" برگشت گفت "70000 تومن" ... گفتم "مگه این واکسو از چی ساختن خانوم؟"... چشتون روز بد نبینه یه لبخندی زد و گفت " آقا اینا خاویاره واکس نیست

*****************************

کافیه بنا بزاری یکی رو نبینی و باهاش رو به رو نشی،
تو یه کوچه خلوت تو کلکته هندوستان داری بستنی می خوری،
از رو به روت درمیاد والااااا دیدم که میگمااا
D
;

*****************************

مامان بزرگم داشت لباس عوض میکرد بابا بزرگم اومد
یهو مامان بزرگم گفت وای خدا مرگم بده سریع رفت داخل اون یکی اتاق و درو بست :|
الان من موندم بابای من و عموهام رو از پرورشگاهی جایی آوردن ؟؟ !!!!!!!!!! :)))
*****************************

گمونم اسب سفید شاهزاده منو کشتن و باهاش سوسیس درست کردن :|

و گرنه امکــــــــــان نداشت اینقده دیر کنه کصافط =)))

******************************
آیا به راستــــی ‌زمان آن فرا نرسیده است که
به گرفتن عکسهایی که در آنها عینک آفتابی در منزل زده اید خاتمه بدهید ؟ :| :))))))


******************************

سلیقه م به خواهر همه ی فروشنده ها نزدیکه !
میرم هر مغازه ای دست رو هر چی میذارم میگه اتفاقا من واسه خواهر خودم اینو ورداشتم خیلی راضیه :| :)))))

******************************
یه سوال خیلی وقته ذهنمو مشغول کرده
یعنی قبل از فیس بوک و ایمیل مردم این همه چرت و پرت رو توی مغزشون نگه می داشتند؟ !!!!! :))

******************************
یه سری هم هستن وقتی نشستن روسری سرشونه،
میان وسط برقصن روسریو برمیدارن،
وقتی نشستن، باز روسری سر می کنن ..! :|
میخواستم از همین تریبون بهشون خسته نباشید بگم
D;

*****************************
من اگه متولد نیویورک بودم ...
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
واااای نمی تونم ادامه بدم، یه دستمال به من بدین، مرسی=)))))

*****************************
دیشب خونه مامان بزرگم بودیم. یه دختر دایی دارم به زور قدش دو وجبه و تازه 6 سالش شده...
دیدم یه گوشه نشسته بدجوریم تو فکره...
رفتم بهش گفتم چی شده عزیزم؟!
گفت بنظر تو وقتی عاقد ازم پرسید آیا بامهریه 1385(سال تولدش) سکه وکیلم من بگم با اجازه پدر و مادرو بزرگترا بله یا نه سریع بگم بله؟!!!!!!!

******************************
یکی از آشناها تلویزیون ال سی دی خریده بود
بهش گفتم مبارک باشه ال سی دیه یا ال ای دی ؟
گفت نه گاگول ال جیه الجـــــــــــــــــی !
من :|

*****************************
این مغز آدمی هم عجیب جانوریه!.
یادش می‌مونه که یه چی یادش رفته!
اما یادش نمی‌مونه که چی یادش رفته !

*****************************
تابستون سال قبل ، آخر شب بود که خسته کوفته و خواب الود رفتم بخوابم، قبل خواب یه اس به دوست دخترم دادم گفتم: شبت بخیر عزیزم،خوابای نیلوفری ببینی، بووووووووووووس
جواب اومد: به به شب تو هم بخیر عشقم، بابا جان کاشکی همیشه ما رو با دوست دخترت اشتباه بگیری !!!
بعدش صدای خنده پدر مادرم خونرو برداشت
من
x-(

****************************
دوستِ عزیزی که سعی داری با دهن بسته خمیازه بکشی

چه کاریه واقعن ؟ ! جاش سوراخای دماغت باز می شه خب بدتر میشه

*****************************
یه جا رفتیم مهمونی یارو رفت تو آشپزخونه چایی بیاره؛
گفتیم 2 دقیقه اومدیم خودتونو ببینیم
بی شعور اومد نشست میوه نیاورد دیگه :|
D;

*****************************
شرمنده دوستان؛ بی ادبیه روم به دیوار
سحر دختر عموم استاد دانشگاهه،
سوال میان ترم طرح کرده واسه دانشجوهاش رفته خوابیده. برادرزاده ی 7 ساله اش که اون شب باهاش دعواش شده بود رفته زیر برگه ی سوالا نوشته "سحر گوزو " :|
دختر عموی منم که گیج، رفته برگه رو داده به مسئول امتحانات، اونم که از دخترعموم گیج تر، سوالا رو تکثیر کرده داده دست شونصد تا دانشجو، دیگه خودتون تصور کنید جلسه ی امتحانو... :| :)))))))))))

******************************
ضد حال به این میگن:
کامپیوتر رو خاموش می کنی میری تو تختت زیر پتوی گرم و نرم بعد می بینی هنوز کامپیوتر خاموش نشده !
با هزار زور بلند میشی مانیتورو روشن کنی ببینی چرا خاموش نشده ، درست همون موقع خاموش میشه ..

*****************************
دختر خالم به بچش. واسه اینکه شیرینی زیاد نخوره دندوناش خراب نشه گفته شیرینی ها رو شمردم یدونش کم بشه میزنمت
بچه هم وقتی همه خواب بودن رفته همه شیرینی ها رو نصفه گاز زده که تعدادش کم نشه!
استعدادت تو حلقم:))

************************************
تو دستشویی شیر آبو نیم دور می پیچونی کل آب شهر ازش میپاشه به در و دیوار و سر و صورتت ، حالا ۱۷ دور باید بتابونی تا بسته شه