من مرثیه خوان دل دیوانه خویشم
------
آسمان نیز که گه خندد و گه گرید زار
در غم و شادی از آن است که همدرد من است
------
بس جای عشق جولان داد و شک جای یقین
آبروداری کن ای زاهد مسلمانی بس است
------
ای سهمت از بار امانت هر چه سنگین تر
بگذار تا من هم شریک قسمتت باشم
------
ای بیوفا مگر که من از شانه کمترم؟
------
دل تو را می طلبد دیده تو را می جوید
------
که چو در رخ تو بینم زخودم خبر نباشد
------
منبع: http://daftarmashgh.blogfa.com/post-31.aspx