آسانسور فضایی
تا حالا چند طبقه با آسانسور جابه جاشدید؟ 5 طبقه؟ 10 طبقه؟ یا شاید هم 20 طبقه؟ به این موضوع فکر کردید که سوار یک آسانسو بشید و سر از مریخ در بیارید. چی؟! غیرممکنه؟ شبیه داستانهای علمی تخیلی میمونه؟ رفتن به فضا با آسانسور ممکن است داستانی علمی ـ تخیلی جلوه کند، اما دانشمندان در حال بررسی این پروژه هستند.
مطالب علمی ـ تخیلی همیشه تخیلی باقی نمیمانند. برای مثال، در سال 1863، ژول ورن، نویسندهی فرانسوی، داستان شگفتانگیزی با نام پاریس در قرن بیستم تحریر کرد. او در آن داستان در مورد آسمانخراشهای ساخته شده از استیل و شیشه، ماشین حسابها، دستگاههای فاکس و شبکهی ارتباطی جهانی نوشت.
حتی از آن قابل توجهتر اینکه دو سال بعد او داستان بینالمللی پرفروش خود از زمین به ماه را منتشر کرد. داستان، موفقیت عظیمی را به همراه داشت ولی طبیعتاً خوانندگان آن به هیچ وجه تصور نمیکردند که چنین سفری در کمتر از 100 سال آینده به وقوع بپیوندد.
هم اکنون، ناسا در تلاش، برای تبدیل ایدهی علمی ـ تخیلی دیگری به حقیقت میباشد. این ایده، 23 سال پیش در کتاب چشمههای بهشت نوشتهی آرتور سی.کلارک مطرح شد که هم اکنون با نام آسانسورهای فضایی نامیده میشود.
ایدهی اولیه
ادامه مطلب ...به سه چیز تکیه نکن ، غرور، دروغ و عشق. آدم با غرور
می تازد،با دروغ می بازد و با عشق می میرد .
--------------------------------------------------
و هر روز او متولد میشود؛
عاشق می شود؛ مادر می شود؛ پیر می شود و میمیرد...
و قرن هاست که او؛ عشق می کارد و کینه درو می کند چرا که در چین و شیارهای صورت مردش به جای گذشت زمان جوانی بر باد رفته اش را می بیند و در قدم های لرزان مردش؛ گام های شتابزده جوانی برای رفتن و درد های منقطع قلب مرد؛
سینه ای را به یاد می اورد که تهی از دل بوده و پیری مرد رفتن و فقط رفتن را در دل او زنده می کند... و اینها همه کینه است که کاشته
می شود در قلب مالامال از درد...! و این, رنج است,
-----------------------------------------------------------------------------------------
زن عشق می کارد و کینه درو می کند... دیه اش نصف دیه توست و مجازات زنایش با تو برابر... می تواند تنها یک همسر داشته باشد و تو مختار به داشتن چهار همسرهستی.... برای ازدواجش ــ در هر سنی ـ اجازه ولی لازم است و تو هر زمانی بخواهی به لطف قانونگذار میتوانی ازدواج کنی... در محبسی به نام بکارت زندانی است و تو... او کتک می خورد و تو محاکمه نمی شوی... او می زاید و تو برای فرزندش نام انتخاب می کنی...او درد می کشد
و تو نگرانی که کودک دختر نباشد... او بی خوابی می کشد و تو خواب حوریان بهشتی را می بینی... او مادر می شود و همه جا می
پرسند نام پدر .....
-------------------------------------------------------
اگر تنهاترین تنها شوم باز خدا هست او جانشین همه نداشتنهاست
---------------------------------------------------------------------------------------
عاقلانه ازدواج کن تا عاشقانه زندگی کنی .
---------------------------------------------------------------------------------------
اگر مثل گاو گنده باشی،میدوشنت، اگر مثل خر قوی باشی،بارت
می کنند، اگر
مثل اسب دونده باشی،سوارت می شوند.... فقط از فهمیدن تو می ترسند
--------------------------------------------------------------
آن روز که همه به دنبال چشم زیبا هستند، تو به دنبال نگاه زیبا باش
-----------------------------------------------------------------
هر لحظه حرفی در ما زاده میشود
هر لحظه دردی سر بر میدارد
و هر لحظه نیازی از اعماق مجهول روح پنهان و رنجور ما جوش میکند
این ها بر سینه میریزند و راه فراری نمییابند
مگر این قفس کوچک استخوانی گنجایشاش چه اندازه است؟
روانشناسی دست خط
کسانى که خطى نامرتب دارند
احتمالاً در زندگى بسیار فعال هستندو به همین دلیل برایشان مشکل است که بتوانند ثابت و بى تحرک بمانند و برخى از کارهایشان حساب شده و سنجیده نیست. به همین دلیل گاهى اوقات براى دوستان و افراد خانواده غیرقابل پیش بینى هستند. آزادى شخصیتى براى آن ها خیلى مهم است و اهمیت زیادى به استقلال خود مى دهند و ممکن است گاهى خیلى احساساتى رفتار کنند
کسانى دست خط مرتب و خوانایى داشته باشند
مى توان این طور برداشت کرد که آن ها خودشان را بسیار کنترل مى کنند و دوست ندارند به راحتى شخصیت خود را لو بدهند. حتى گاهى اوقات برایشان مشکل است که احساساتشان را بروز دهند و آن را سرکوب مى کنند.
کسى که خیلى پررنگ مى نویسد و قلم را زیاد فشار مى دهد
احتمالاً علاقه زیادى به مخالفت کردن با دیگران دارد؛ چرا که احساس قدرت واعتماد به نفس زیادى مى کند و دوست دارد روى دیگران اعمال نفوذ کند و به همین خاطر شخصیت افراد را درست درک نمى کند.
کسانى که خیلى کمرنگ مى نویسند احتمال این که فردى حساس و دلسوز باشند بسیار زیاداست و موقعیت دیگران را حتى بیشتر از خودشان درک مى کنند و این امکان نیز وجود دارد که قادر به اثبات حرف خودشان نباشند و خیلى راحت ضربه مى خورند و وقتى دیگران از آن ها انتقاد مى کنند خیلى سریع از موضع خودشان عقب نشینى مى کنند.
کسانی که خیلى کند و آهسته مى نویسند
به سرعت قادر به نشان دادن عکس العمل نیست؛ این افراد احتمالاً به زمان بیشترى براى ابراز عقیده خود نیاز دارند. افرادى که آهسته مى نویسند از نظر خلق و خو اغلب اشخاصى ملاحظه کار و محتاط هستند و در نتیجه به زمان بیشترى براى فکر کردن و فهمیدن نیاز دارند و در ابراز احساساتشان هم کند هستند و اغلب دوست دارند هیچ تصمیمى نگیرند تا این که یک تصمیم غلط بگیرند.
کسانی که دست خط تند و شتابزده اى دارند
احتمالاً افرادى کم حوصله هستند و از اتلاف وقت خسته مى شوند و از نظر خلق و خو بسیار لحظه اى هستند. سریع درک مى کنند و در نشان دادن رفتار و احساساتشان چندان پایدار نیستند و اغلب به دلیل شتابزدگى در تصمیم گیرى دچار لغزش و خطا شده و از این که در آرامش به حرف هاى دوستانشان گوش کنند خسته مى شوند.
کسانی که دست خط ساده اى دارند و خیلى ابتدایى مى نویسند
در روابط با دیگران ترجیحاً واقع گرا و با تدبیر هستید و نمى توانید قبول کنید که گاهى باید با دیگران کنار بیایید و به آن ها توجه کنید و همچنین اطرافیان به ندرت از آن چه درون شما مى گذرد آگاهى پیدا مى کنند.
کسانی که دست خطى زیبا و پررنگ و لعابى دارند
این امکان وجود دارد که گاهى به شدت رسمى برخورد کرده و خیلى مفصل و با علاقه درباره مسایل دلخواهتان حرف بزنند و این احتمال نیز وجود دارد که درخواسته ها و تمایلاتتان پرتوقع و رویایى باشند.
اگر شما خود را داراى دست خط ریزى مى بینید و بسیار کوچک مى نویسید
احتمالاً شما توانایى هاى خود را دست کم مى گیرید و خودتان را از آن چه واقعاً هستید کمتر ارزیابى مى کنید و ممکن است گاهى تنگ نظر و خرده گیر باشید.
اما اگر درشت مى نویسید
این احتمال وجود دارد که خودتان را زیادى بزرگ و مهم جلوه داده و گاهى بسیار با اعتماد به نفس و از موضع قدرت رفتار مى کنید.
اگر کسى دست خط شکسته اى دارد و حروف را زوایه دار و شکسته مى نویسد
فردى بسیار با اراده مى باشد و در کارهایش حد وسط را قبول ندارد و به همین علت اهل سازش و مصالحه نیست و اغلب به همین خاطر که وسط را دوست ندارد از دیگران خسته مى شود و تصمیمى نمى گیرد چون دوست ندارد راه اشتباه را انتخاب کند.
اگر فردى دست خط ملایم و کشیده اى دارد
آدمى چند بعدى است و مى تواند مشکلاتش را از زوایاى مختلف بررسى و درک کند. برایش تنوع مهم است و گاهى احساس مى کند استعدادهاى زیادى دارد و نمى تواند هیچ کدامشان را به درستى شکوفا کند. ممکن است فردى زود رنج باشد و به ندرت علیه برداشت ها و انتقادات دیگران از خود دفاع کند.
اگر کلمات را در هم و فشرده مى نویسید
احتمالاً شما فرد راحتى نیستید و در جمع خودتان را کنارى مى کشید و مى خواهید کنترل خود را از دست ندهید. از برقرارى رابطه با دیگران خوشتان نمى آید و گاهى دوست ندارید خود را فردى خوش فکر نشان بدهید. اغلب بعد از دیگران ابراز عقیده مى کنید و عقیده خود را مى گویید واین به این علت است که قدرى محتاط هستید.
کسى که کلمات را با فاصله و باز باز مى نویسد
خیلى راحت با دیگران رابطه برقرار کرده و خیلى ساده و بى تکلف و مستقیماً به دیگران نزدیک مى شود. گاهى به راحتى از کوره درمى رود و با این کار ممکن است به حریم شخصى دیگران تجاوز کند و این به این علت است که او ارزشى به خوددارى کردن و کنترل خود نمى دهد، اما انسانى کوشا و باطراوت است که سریع تصمیم گرفته و با کارهاى خود به دیگران خدمت مى کند .
سکه های جدید (ضرب ۱۳۸۷) ۲۵۰، ۵۰۰ و ۱۰۰۰ ریالی با طراحی جدید و زیبا، از امروز (یکشنبه ۱۱ اسفند ۱۳۸۷) به جریان گذاشته می شوند. به گزارش آرشیو سکه ایران، سکه های ۲۵۰ و ۵۰۰ ریالی، پیش از این طرحهای انتزاعی "گل" و "سیمرغ" را بر پشت خود داشتند، لیکن در طراحی جدید، "مدرسه فیضیه" بر پشت ۲۵۰ ریالی و "آرامگاه سعدی" بر پشت ۵۰۰ ریالی نقش بسته است. همچنین سکه جدید ۱۰۰۰ ریالی با دو طرح در پشت و رو، ابتکاری در طراحی سکه در سالهای جدید محسوب می شود. کوه دماوند در بالای رقم "۱۰۰۰ ریال" در روی سکه و "پل خواجو" در پشت این سکه ها نقش شده است. بنابر اعلام قبلی بانک مرکزی، عمده فلز تشکیل دهنده سکه های جدید، مس و آلومینیوم است.
زندگی ((مجذور )) آینه است.
زندگی گل به ((توان)) ابدیت
زندگی ((ضرب)) زمین در ضربان دل ما
زندگی ((هندسه)) ساده و یکسان نفسهاست.
ملا نصرالدین همیشه اشتباه میکرد
متن حکایت
ملا نصرالدین هر روز در بازار گدایی میکرد و مردم با نیرنگی٬ حماقت او را دست میانداختند. دو سکه به او نشان میدادند که یکی شان طلا بود و یکی از نقره. اما ملا نصرالدین همیشه سکه نقره را انتخاب میکرد. این داستان در تمام منطقه پخش شد. هر روز گروهی زن و مرد میآمدند و دو سکه به او نشان می دادند و ملا نصرالدین همیشه سکه نقره را انتخاب میکرد. تا اینکه مرد مهربانی از راه رسید و از اینکه ملا نصرالدین را آنطور دست میانداختند٬ ناراحت شد. در گوشه میدان به سراغش رفت و گفت: هر وقت دو سکه به تو نشان دادند٬ سکه طلا را بردار. اینطوری هم پول بیشتری گیرت میآید و هم دیگر دستت نمیاندازند. ملا نصرالدین پاسخ داد: ظاهراً حق با شماست٬ اما اگر سکه طلا را بردارم٬ دیگر مردم به من پول نمیدهند تا ثابت کنند که من احمق تر از آنهایم. شما نمیدانید تا حالا با این کلک چقدر پول گیر آوردهام.
شرح حکایت 1 (دیدگاه بازاریابی استراتژیک)
ملا نصرالدین با بهرهگیری از استراتژی ترکیبی بازاریابی، قیمت کمتر و ترویج، کسب و کار «گدایی» خود را رونق میبخشد. او از یک طرف هزینه کمتری به مردم تحمیل میکند و از طرف دیگر مردم را تشویق میکند که به او پول بدهند .
«اگر کاری که می کنی٬ هوشمندانه باشد٬ هیچ اشکالی ندارد که تو را احمق بدانند.»
شرح حکایت 2 (دیدگاه سیستمی اجتماعی)
ملا نصرالدین درک درستی از باورهای اجتماعی مردم داشته است. او به خوبی می دانسته که گداها از نظر مردم آدم های احمقی هستند. او می دانسته که مردم، گدایی – یعنی از دست رنج دیگران نان خوردن را دوست ندارند و تحقیر می کنند. در واقع ملانصرالدین با تایید باور مردم به شیوه خود، فرصت دریافت پولی را بدست می آورده است.
«اگر بتوانی باورهای مردم را تایید کنی آنها احتمالا به تو کمک خواهند کرد. »