ازآجیل سفره عید
چند پسته لال مانده است
آنها که لب گشودند؛خورده شدند
آنها که لال مانده اند ؛می شکنند
دندانساز راست می گفت:
پسته لال ؛سکوت دندان شکن است !
********
برای خواندن مابقی مطلب بر روی ادامه مطلب در زیر کلیک کنید
ادامه مطلب ...
اگر تبلیغات ماهواره را ملاک قرار بدهیم، مردم ایران کچلهای چاقی هستند که
ناتوانی جنسی دارند و میخواهند یک هفتهای ویزای کانادا بگیرند!
قابل توجه کباب خوراش
|
چرا هیچ کس دوست ندارد بند دوم مرغ سحر را بخواند؟
مرغ سحر نیازی به معرفی ندارد. سروده ای از محمدتقی بهار در دوران مشروطه که پس از آغاز حکومت رضا شاه به صورت ترانه اجرا شد. آهنگ این اثر،
تعدادی از کتاب های صوتی منتخب در صفحه ی اصلی سایت قرار گرفته اند. لیست کامل کتاب های صوتی موجود را می توانید در فهرست زیر مشاهده کنید.
لیست کامل کتاب های موجود (بر اساس حروف الفبا):
۲۴ ساعت در خواب و بیداری - صمد بهرنگی
آب زندگی - صادق هدایتاسطوره های یونان و روم - دان ناردوآشنایی با استاد جبار باغچه بان
ادامه مطلب ...میثم عزیز
عید سعید قربان رو خدمت شما و خانواده گرامیتان تبریک عرض می کنیم . امیدواریم در این روز عزیز و فرخنده پدر گرامی شما بر سر سفره پیامبر (ص) و ائمه اطهار (صلوات الله علیهم ) میهمان باشند .
انالله و انا علیه راجعون
پدر آن تیشه که بر خاک تو زد دست اجل تیشهای بود که شد باعث ویرانی من
مه گردون ادب بودی و در خاک شدی خاک، زندان تو گشت، ای مه زندانی من
از ندانستن من، دزد قضا آگه بود چو تو را برد، بخندید به نادانی من
آن که در زیر زمین، داد سر و سامانت کاش میخورد غم بیسر و سامانی من
بسر خاک تو رفتم، خط پاکش خواندم آه از این خط که نوشتند به پیشانی من
رفتی و روز مرا تیره تر از شب کردی بی تو در ظلمتم، ای دیدهی نورانی من
بی تو اشک و غم و حسرت همه مهمان منند قدمی رنجه کن از مهر، به مهمانی من
صفحهی روی ز انظار، نهان میدارم تا نخوانند بر این صفحه، پریشانی من
دهر، بسیار چو من سربگریبان دیده است چه تفاوت کندش، سر به گریبانی من
عضو جمعیت حق گشتی و دیگر نخوری غم تنهائی و مهجوری و حیرانی من
گل و ریحان کدامین چمنت بنمودند که شکستی قفس، ای مرغ گلستانی من
من که قدر گهر پاک تو میدانستم ز چه مفقود شدی، ای گهر کانی من
من که آب تو ز سرچشمهی دل میدادم آب و رنگت چه شد، ای لالهی نعمانی من
من یکی مرغ غزلخوان تو بودم، چه فتاد که دگر گوش نداری به نوا خوانی من
گنج خود خواندیم و رفتی و بگذاشتیم ای عجب، بعد تو با کیست نگهبانی من!
۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰
درست آنجا که فکر نمی کنی !
میان خطوط ممتدی که تقدیر است ،
خانه سرد و تاریک می شود
دلمان می لرزد!
پشتمان می لرزد !
و حتی من گم می شوم وقتی که دستان پدر سرد می شود
و نبضش منجمد
سیاه پوشان به راه اند
و بابای من خواب !
شیرین شده حلوا
و من باید نبودنش را مزه مزه کنم
تلخ است ، خیلی تلخ
میثم عزیز ،
با نهایت تأسف و تأثر درگذشت پدر گرامیتان را تسلیت عرض نموده و از درگاه خداوند متعال برای آن مرحوم رحمت و مغفرت و برای شما و سایر بازماندگان صبر مسئلت می نماییم.
دانشجیان دانشگاه شهاب دانش
در صحرا میوه کم بود . خداوند یکی از پیامبران را فراخواند و گفت : « هر کس در روز تنها می تواند یک میوه بخورد .»
این قانون نسل ها برقرار بود ، و محیط زیست آن منطقه حفظ شد . دانه های میوه بر زمین افتاد و درختان جدید رویید . مدتی بعد ، آن جا منطقه ی حاصل خیزی شد و حسادت شهر های اطراف را بر انگیخت . اما هنوز هم مردم هر روز فقط یک میوه می خوردند و به دستوری که پیامبر باستانی به اجدادشان داده بود ، وفادار بودند . اما علاوه بر آن نمی گذاشتند اهالی شهر ها و روستا های همسایه هم از میوه ها استفاده کنند . این فقط باعث می شد که میوه ها روی زمین بریزند و بپوسند . خداوند پیامبر دیگری را فراخواند و گفت :« بگذارید هرچه میوه می خواهند بخورند و میوه ها را با همسایگان خود قسمت کنند .»
پیامبر با پیام تازه به شهر آمد . اما سنگسارش کردند ، چرا که آن رسم قدیمی ، در جسم و روح مردم ریشه دوانیده بود و نمی شد راحت تغییرش داد .. کم کم جوانان آن منطقه از خود می پرسیدند این رسم بدوی از کجا آ مده . اما نمی شد رسوم بسیار کهن را زیر سؤال برد ، بنابراین تصمیم گرفتند مذهب شان را رها کنند . بدین ترتیب ، می توانستند هر چه می خواهند ، بخورند و بقیه را به نیازمندان بدهد . تنها کسانی که خود را قدیس می دانستند ، به آیین قدیمی وفادار ماندند .
اما در حقیقت ، آن ها نمی فهمیدند که دنیا عوض شده و باید همراه با دنیا تغییر کنند.
از کتاب: "پدران، فرزندان، نوه ها"
(پائولو کوئلیو)
چندی پیش در منطقه فینیکس واقع در آریزونا در کشور آمریکا، کشاورزی بنام دیوید هادسون به ماده ی سفید رنگی که در سرتاسر زمینهای زراعی اش گسترده بود مشکوک شد و مقداری از آنرا به آزمایشگاههای معتبر سپرد تا به او بگویند که این ماده سفید رنگ متشکل از چه مواد اولیه ای است. اما در عین ناباوری، پاسخ آزمایشگاه این بود:You Have Pure Nothing یعنی
بر روی ادامه مطلب در زیر کلیک کنید
ادامه مطلب ...