کی میگه همه مطالب باید به هم ربط داشته باشند؟!!

هر چی دوست داری ( قاطی و پاتی )!!!!!

کی میگه همه مطالب باید به هم ربط داشته باشند؟!!

هر چی دوست داری ( قاطی و پاتی )!!!!!

چند سخن پند آموز..!!!

زندگی طاس خوب آوردن نیست ،
طاس بد را خوب بازی کردن است

کشتن گنجشکها ، کرکس ها را ادب نمی کند .

 

وقتی میتوانی با سکوت حرف بزنی ، بر پایه های لغزان واژه ها تکیه نکن

دکتر علی شریعتی

دنیا را بد ساخته اند ........
. کسی را که دوست داری،تو را دوست نمی دارد .
کسی که تورا دوست دارد ، تو دوستش نمی داری
اما کسی که تو دوستش داری و او هم تو را دوست دارد
به رسم و آئین هرگز به هم نمی رسند و این رنج است....

... زندگی یعنی این
"دکتر علی شریعتی

مصطفی بادکوبه ای..!!!

وقتی تو می گویی وطن من خاک بر سر می کنم/*/گویی شکست شیر را از موش باور میکنم

وقتی تو می گویی وطن من خاک بر سر می کنم* گویی شکست شیر را از موش باور میکنم
وقتی تو میگویی وطن بر خویش می لرزد قلم* من نیز رقص مرگ را با او به دفتر می کنم
وقتی تو می گویی وطن یکباره خشکم می زند* وان دیده ی مبهوت را با خون دل تَر می کنم
بی کوروش و بی تهمتن با ما چه گویی از وطن* با تخت جمشید کهن من عمر را سر می کنم
وقتی تومی گویی وطن بوی فلسطین می دهی* من کی نژاد عشق با تازی برابر می کنم
وقتی تو می گویی وطن از چفیه ات خون می چکد* من یاد قتل نفس با الله و اکبر میکنم
وقتی تو میگویی وطن شهنامه پرپر می شود* من گریه بر فردوسی آن پیر دلاور میکنم
بی نام زرتشت مَهین ایران و ایرانی مبین* من جان فدای آن یکتا پیمبر می کنم
خون اوستا در رگ فرهنگ ایران می دود* من آیه های عشق را مستانه از بر می کنم
وقتی تو می گویی وطن خون است و خشم وخودکشی* من یادی از حمام خون در تَلِ زَعتَر میکنم
ایران تو یعنی لباس تیره عباسیان* من رخت روشن بر تن گلگون کشور می کنم
ایران تو با یاد دین، زن را به زندان می کشد* من تاج را تقدیم آن بانوی برتر می کنم
ایران تو شهر قصاص و سنگسار و دارهاست* من کیش مهر و عفو را تقدیم داور میکنم
تاریخ ایران تو را شمشیر تازی می ستود* من با عدالتخواهیم یادی ز حیدر میکنم
ایران تو می ترسد از بانگ نوایِ نای و نی* من با سرود عاشقی آن را معطر میکنم
وقتی تو میگویی وطن یعنی دیار یار و غم* من کی گل"امید"را نشکفته پر پر میکنم

مصطفی بادکوبه ای

تمام شماره اس ام اس های مهم...!!!

گرفتن خلافی ماشین :30005151 ( عدد عمودی کنار کارت رو بفرستید)

گزارش اطلاع دادن تخلف تاکسی : 30004246( شماره پلاک ماشین متخلف رو بفرستید)

رهگیری نامه پستی : 2000441 (ابتدا حرف Rرا بنویسید و بعد شماره روی رسید پستی رو )

ادامه مطلب ...

اگر ایرج میرزا امروز میزیست..!!!!

اگر ایرج میرزا امروز میزیست

گوینــــــــد مرا چـــو زاد   مـادر                       روی کاناپه،   لمــــیدن آموخت

شب ها بر ِ مـــاهــواره تا صبــح                       بنشست و کلیـپ  دیدن  آموخت

برچهـــره، سبوس و ماست مالید                        تا شیوه ی خوشگلیـدن آموخت

بنــــمود «تتو» دو ابروی خویش                       تا رســم کمان کشـیدن  آموخت

هر مــــاه برفـــت نزد جـــــراح                         آیین ِ چروک چیـــــدن  آموخت

دستـــــــــم بگـــرفت و ُبرد بازار                      همـــــواره طلا خریدن  آموخت

با دایــــــی و عمّه های جعــــلی                        پز دادن  و قُمپُــــــزیدن آموخت

با قوم خودش ، همیــــــشه پیوند                        از قوم شــــوهر، بریدن آموخت

آســــــوده نشست و با اس ام اس                        جک های خفن، چتیدن آموخت

چون سوخت غذای ما شب وروز                       از پیک، مدد رسیــــدن آموخت

پای تلفــــن دو ساعت و نیــــــم                          گل گفتن و گل شنیـــدن آموخت

بابــــــام    چــــو آمد از سر کـــار                      بیماری و قد خمیـــــدن  آموخت

________________________________________________________________________

گویند     مرا  چو   زاد     مادر                      پستان به دهان گرفتن  آموخت

شب ها   بر ِ  گاهواری      من                      بیدار نشست  و  خفتن  آموخت

دستم  بگرفت  و پا  به  پا  برد                       تا شیوه ی  راه  رفتن  آموخت

یک حرف و دو حرف بر زبانم                       الفاظ  نهاد    و  گفتن   آموخت

لبخند    نهاد     بر    لب    من                       بر غنچه ی گل شکفتن آموخت

پس هستی من ز هستی  اوست                     تا هستم وهست  دارمش دوست

تشکر از همه دوستان

سلام به همه دوستان قدیمی و جدید خودم  

لازم دونستم از همه دوستانی که برای من ایمیل های زیبا می فرستند و به بلاگ من سر می زنند تشکر کنم . از جمله آقای خالصی عزیز که دوست بسیار صمیمی و قدیمی من هست و همینطور صدف عزیز که بااینکه چند وقتی بیشتر نیست که باهم آشنا شدیم ولی منو با ایمیل های زیباش شرمنده میکنه. 

امیدوارم بتونیم برای هم دوستهای اینترنتی خوبی باشیم

توسط این سایت به آینده تون ایمیل بزنین

توسط این سایت به آینده تون ایمیل بزنین
توسط این سایت به آینده تون ایمیل بزنین.تاریخی که میخواهین این ایمیل به دستتون برسه رو مشخص کنین و هر چی میخواهین برای آینده تون توش بنویسین و بعدش توی تاریخی که بهش گفتین نامه رو دریافت کنین و ببنید گذشته چی میخواستین و چه می کردین و برای آینده چه چیزهایی رو میخواستین

http://www.futureme.org/

بعضی وقتها ساده ترین جواب کنار دستهایمان است ...!!!

شرلوک هلمز کاراگاه معروف و معاونش واتسون رفته بودند صحرانوردی و شب هم چادری زدند و زیر ان خوابیدند.نیمه های شب هلمز بیدار شد و آسمان را نگریست .بعد واتسون را بیدار کرد و گفت : نگاهی به آن بالا بینداز و به من بگو چه می بینی ؟ واتسون گفت : میلیونها ستاره میبینم . هلمز گفت : چه نتیجه می گیری ؟ واتسون گفت از لحاظ روحانی نتیجه می گیرم که خداوند بزرگ است و ما چقدر در این دنیا حقیریم . از لحاظ ستاره شناسی نتیجه می گیریم که زهره در برج مشتری است ، پس باید اوایل تابستان باشد . از لحاظ فیزیکی ، نتیجه می گیریم که مریخ در موازات قطب است ، پس ساعت باید حدود سه نیمه شب باشد . شرلوک هلمز قدری فکر کرد و گفت : واتسون تو احمقی بیش نیستی . نتیجه اول و مهمی که باید بگیری اینست که چادر ما را دزدیده اند !! . 

نتیجه حکایت :

بعضی وقتها ساده ترین جواب کنار دستهایمان است ولی این قدر به دور دست ها نگاه می کنیم که آن را نمی بینیم...

من حسرت ایرانی بودن دارم ...!!!

احمد شاملو

من حسرت ایرانی بودن دارم

 

من ایرانی نیستم چون نامم عربی ست

من ایرانی نیستم چون وقتی به دنیا آمدم در

گوشم اذان عربی خواندند

من ایرانی نیستم چون روزی که به مدرسه

رفتنم پدر و مادرم قرآن بالای سرم گرفتند و

در مدرسه آیین محمد را به من آموختند نه

پندار نیک و کردار نیک و گفتار نیک

من ایرانی نیستم چون وقتی ازدواج کردم به

آیین عربها و با زبان عربی ازدواج کردم

من ایرانی نیستم چون هزار کیلومتر راه را

طی میکنم تا به پابوس امام هشتم شیعیان و

نواده پیامبر اعراب بروم اما کمی آنسوتر به

آرامگاه فردوسی نمی روم

من ایرانی نیستم چون اعیاد فطر و قربان و

غدیر و مبعث را تبریک می گویم و شادباش می

شنوم اما نمی دانم جشن سده چه روزیست

من ایرانی نیستم چون دهه محرم سیاه می پوشم

و با سر و روی گل آلوده عزادار خاندانی می

شوم که سرزمینم را گرفتند , مردانش را کشتند

و زنانش را به غنیمت بردند اما روز مرگ بابک

خرمدین را نمی دانم

من ایرانی نیستم چون حرف که می زنم بیشتر به

عربی می ماند تا فارسی

من ایرانی نیستم چون عربها پ ندارند و من می

گویم فارسی نه پارسی

من ایرانی نیستم چون در کشوری به دنیا آمدم

که روی پرچمش عربی نوشتند

من آرزوی ایرانی بودن هم ندارم چون آنقدر

دست نیافتنی است که آرزویش هم نمی توان کرد

من حسرت ایرانی بودن دارم

 

من برای نبرد با تاریکی شمشیر نمیکشم چراغ می افروزم

 

زرتشت

 

یکی بود یکی نبود ......!!!


عاشقش بودم عاشقم نبود

 

وقتی عاشقم شد که دیگه دیر شده بود

 

حالا می فهمم که چرا اول قصه ها میگن

 

یکی بود یکی نبود

 

 

 

یکی بود یکی نبود . این داستان زندگی ماست . همیشه همین بوده . یکی بود یکی نبود . در اذهان شرقی مان نمی گنجد با هم بودن . با هم ساختن . برای بودن یکی ، باید دیگری نباشد.

 

هیچ قصه گویی نیست که داستانش این گونه آغاز شود ، که یکی بود ، دیگری هم بود . همه با هم بودند . و ما اسیر این قصه کهن ، برای بودن یکی ، یکی را نیست می کنیم .

 

از دارایی ، از آبرو ، از هستی . انگار که بودنمان وابسته نبودن دیگریست . هیچ کس نمیداند ، جز ما . هیچ کس نمی فهمد جز ما . و آن کس که نمی داند و نمی فهمد ، ارزشی ندارد ، حتی برای زیستن .

 

و این هنری است که آن را خوب آموخته ایم .

 

هنر نبودن دیگری

از دوست خوبم " صدف "