.
زوج خوشبخت : زن لال ـ مرد کر
زوج غریبه : زن
کارمند ـ مرد کارمند
زوج مبارز : زن با سواد ـ مرد بیسواد
زوج با تفاهم : زن
زشت ـ مرد زشت
زوج شکاک : زن خوشگل ـ مرد خوشتیپ
... زوج بدبخت : زن پولدار ـ
مرد بی پول
زوج عاقل : زن مجرد ـ مرد مجرد
زوج ایده آل :یافت نمی شود
...
.
کاش یکی بود تو اینترنت چایی پخش میکرد دیگه از پا کامپیوترم بلند نمیشدیم
.
آیا از کمبود شخصیت رنج میبرید؟
آیا انسان بی
مزه ای هستید؟
آیا از داشتن لهجه شهر و دیار خود رنج میبرید؟
اصلا نگران
نباشید!
شما با خرید یک خودرو 200-300 میلیون تومانی با شخصیت ترین و با مزه
ترین فرد روی کره زمین میشوید!
تازه به شما مهندس و دکتر هم میگن.!!
اینو
شخصا دیدم که میگم!!!
.
به سلامتی
پسری که اگه قشنگ ترین دختره دنیارو هم تو خیابون ببینه سرشو میندازه پایین و زیرلب
میگه: ......
میرم جلوتر شاید بهترشو دیدم...!!
روی در مسجد نوشته بودن :
اگرازگناه خسته شدی،
وارد شو!!!
طرف اومده بود زیرش نوشته بود:
اگر هم که خسته نشدی،با این شماره
تماس بگیر:
*******0935 => عسل ناناز ..!
.
.
عضنفر به دوس دخترش :
عزیزم اگه موبایلت زنگ
نمیزنه بدون منم... چون شارژ ندارم!
.
فکر کن
با دوست دخترت رفتی شمال دوست دخترت داره غرق میشه و تو فقط دو تا گزینه
داری
کدوم یکی رو انتخاب مب کنی؟
1. زنگ بزنی اون یکی دوست دخترت بیاد
شمال
2.همونجا بگردی یک دوست دختر جدید پیدا کنی
سالها
پس از گران شدن نان:
مادر به دختر: دختر لگد به بختت نزن! پسره نون
خشکیه!!
فکر کنم ما تو نسخه رایگان دنیا زندگی میکنیم
اون قسمتهاش که به بقیه حال میده برای ما کار نمیکنه !
.
.
استرسی که ما موقع باز کردن سایت دانشگاه واسه دیدن نمرمون داریم
تروریست القاعده برای عملیات انتحاری نداره !
.
.
همیشه اولین باری که مامانت صدات میکنه که بری واسه شام/نهار، نرو !!!
این یه توطئه ست، میخوان ازت کار بکشن…!!!
به سلامتی هر کس که درونش داره میسوزه اما ترجیح میده لبهاش و بدوزه
آقام خیلی مرده. سر ناهار دستم خورد به بطری آب همش ریخت تو غذاش.
هر کی بود یه چک میخوابوند زیر گوش بچهش. ولی آقام نزد.
بشقابشو باهام عوض کرد.
.
یه عاشق میگه :
اگه اتفاقی واست بیفته ؛ میمیرم !
اما ….
یه رفیق میگه :
اگه بمیرم هم نمیذارم اتفاقی برات بیفته … !!!
دقت کردین !؟
همه ی بدبختیامون مال خودمونه به شادی ها که میرسه میگن بیاید قسمت کنیم..
.
قبل از اینکه کسی درب دلتو بزنه آیفون قلبت رو تصویری کن !
چون اگه بیاد تو و بشینه دیگه نمیشه بیرونش کرد!
مهمان حبیب خداست
.
خدایا همش گفتیم "راضی ایم به رضای تو"
این یه بار تو رضایت بده به
رضای ما...
.
.
و اینک
تنها از ابری که از سیگارم بلند می شود
امید باران
دارم...!!!
دوستان عزیز من سیاسی نیستم و فقط این مطلب رو گذاشتم تا هرکس نظرش رو بده...
|
توی قصابی بودم که یه پیرزن اومد تو و یه گوشه وایستاد .....
یه آقای خوش تیپی هم اومد تو گفت: ابرام آقا قربون دستت پنج کیلو فیله گوساله بکش عجله دارم .....
آقای قصاب شروع کرد به بریدن فیله و جدا کردن اضافههاش ..... همینجور که داشت کارشو میکرد رو به پیرزن کرد گفت: چی مِخی نِنه ؟
پیرزن اومد جلو یک پونصد تومنی مچاله گذاشت تو ترازو گفت: هَمینو گُوشت بده نِنه .....
قصاب یه نگاهی به پونصد تومنی کرد گفت: پُونصَد تُومَن فَقَط اّشغال گوشت مِشِه نِنه بدم؟
پیرزن یه فکری کرد گفت بده نِنه!
قصاب اشغال گوشتهای اون جوون رو میکند میذاشت برای پیره زن .....
اون جوونی که فیله سفارش داده بود همین جور که با موبایلش بازی میکرد گفت: اینارو واسه سگت میخوای مادر؟
پیرزن نگاهی به جوون کرد گفت: سَگ؟
جوون گفت اّره ..... سگ من این فیلهها رو هم با ناز میخوره ..... سگ شما چجوری اینا رو میخوره؟
پیرزن گفت: مُخُوره دیگه نِنه ..... شیکم گشنه سَنگم مُخُوره .....
جوون گفت نژادش چیه مادر؟ پیرزنه گفت بهش مِگن تُوله سَگِ دوپا نِنه ..... اینا رو برا بچههام میخام اّبگوشت بار بیذارم!
جوونه رنگش عوض شد ..... یه تیکه از گوشتای فیله رو برداشت گذاشت رو اشغال گوشتای پیرزن .....
پیرزن بهش گفت: تُو مَگه ایناره بره سَگِت نگرفته بُودی؟
جوون گفت: چرا
پیرزن گفت ما غِذای سَگ نِمُخُوریم نِنه .....
بعد گوشت فیله رو گذاشت اون طرف و اشغال گوشتاش رو برداشت و رفت.
شاعر میگه: زن زیبا بود در این زمونه بلا
درجایی دیگر: بلا ای بلا دختر مردم...
در جایی دیگر: بلا ملا بلا بلا بلا...میخرم واست طلا ملا
نتیجه: شاعر نداریم که یه مشت خانوم باز داریم...!!
زن : عزیزم ، دنبال چی میگردی ؟شوهر : هیچیزن : هیچی !؟یه ۴ ساعتی هست زل زدی به اون قباله ازدواج مون!شوهر : دنبال تاریخ انقضا شم !
دبتبتبتبتبتبرتت
خدایا کفـــ ـر نمیگویم ..
پریشـــانم، چه میخواهی تو از جانــم ، مرا بی آنکـــه خود خـــواهم اسیر زندگــی کردی..
خــداونـــدا تو مسئــولی ..
خـــداوندا تو تنهایی و من تنــها ، تـــو یکتایی و بی همتا ، ولیکن من نه یکتایم نه بی همـــتا
فـــقــط..
تـــــــــــــــــــــــنـــــــــــــــــــــهـای تـــــــــــــنـــــــــهــــــــــایـم
--
ملت تو ایمیل های عاشقانه؛
به درجاتی رسیدن که ابو سعید ابالخیر تو عرفان نرسیده بود
***
تو کانال چنل وان اذان لس آنجلس رو پخش
میکرد،
بابا بزرگم خونه مون بود،پرسید: اذانه اهوازه یا تهران؟
گفتم نه بابا هیچکدوم! اذان لس آنجلسه!
میگه :همین دیگه! اگه شعور داشتی با اذان شوخی نمیکردی ..!
***
پسر داییم دوم دبستانه امروز داشتم ازش علوم میپرسیدم:
" چرا تمساح پستاندار نیست؟ "
بچه هم هرچی نبوغ و استدلال علمی داشتو به کارگرفت و با اعتماد به نفس گفت:
"چون اگه پستان دار بود موقع خزیدن سینه هاش میکشید روی زمین!!"
***
یه داداش دارم دهه هفتادیه، دوس دخترش زنگ زده خونمون روز مادر رو به مامانم تبریک
گفت :|
دهه شصتی باشی درک میکنی! زمان ما کی جرات
داشت بگه دوست دختر و دوست پسر داره :( یعنی اونطوری که ما با دوست دخترمون رمزی
حرف میزدیم، شهید همت با قرارگاه خاتم الانبیا بیسیم نمیزد
***
به بابا میگم میخوام برم سمت گیاهخواری، نظرت چیه؟!
بابام: آفرین، خیلی هم خوبه، مگه تو چیت از بـُـز کمتره؟!!
شاکی ام ، دلخورم ، پکر
شده ام،
چون که امروز با خبر شده
ام،
که تو در کوچه ای همین اطراف،
با جوانی جُلنبر و الاف،
سخت
سرگرم گفت و گو بودی ،
چه شنیدی از او ؟ چه
فرمودی؟
رفته بالا فشارم ای
گاگول،
سکته کرده ام مطابق معمول،
ای پدر سوخته ، بدم الان ،
پدرت
را درآورد مامان،
میروی "داف" میشوی
حالا؟
فکر کردی که من هویجم ، ها؟
بزنم توی پوز تو همچین،
که بیاید
فکت به کُل پایین؟
دخترم جامعه خطرناک
است،
بچه ای تو ، مخت هنوز آک
است،
آن پدر سوخته چه می نالید؟
بر سرت داشت شیره می مالید؟
بست
لابد برای تو خالی،
وای از این عشقهای
پوشالی!
شبنم آنگاه بعد از این صحبت ،
گفت بابا
خیالتان راحت ،
من فقط فحش بار او کردم
،
ناسزاها نثار او کردم،
پیش اهل محل به او گفتم
:
به تو هم می شود که گفت آدم؟
بچه در راهه ، پس
کجاهایی؟
خواستگاری چرا نمی آیی؟
تا که اوس اصغر این سخن بشنید،
کُل فکش به سمت چپ پیچید،
کله اش روی شانه اش ول شد،
سکته اش مثل این که کامل شد
-کافیه سیم جارو برقی رو جمع کنی! اون موقع است که آشغالا یکی یکی خودشونو بهت نشون بدن!
-ﺍُﺩﮐﻠﻦ 200 ﻫﺰﺍﺭ ﺗﻮﻣﻨﯽ ﻣﯿﺰﻧﯽ 3 ﺳﺎﻋﺘﻢ ﺑﻮﺵ ﻧﻤﯿﻤﻮﻧﻪ! بعد یه ﺳﯿﮕﺎﺭ 200 ﺗﻮﻣﻨﯽ ﻣﯿﮑﺸﯽ ﺗﺎ 3 ﺭﻭﺯ ﺑﻮﺵ ﻣﯿﻤﻮﻧﻪ...!
-دقیقا وقتی داری با بابات راجع به گرفتن ماشین حرف میزنی ، همون لحظه تلویزیون یه برنامه پخش میکنه درمورد تاسف بارترین تصادف های تاریخ بشر با ماشین! کلی هم به خانواده ها توصیه میکنه
-همیشه توی تاکسی اون کسی که اون ته نشسته ، زودتر پیاده میشه!
-1 هفته رژیم حرفه ای شما با 1 ساعت پرخوری بر می گرده!
-هندزفری رو اتو هم بکشیم بعد دو دقیقه گره می خوره!
-اگه اسمت میرزا شمس الدین گل کلمیان هم باشه ، وقتی میخوای ایمیل یاهو درست کنی میگه قبلا با این اسم ساخته شده!
-اگر همه دنیا تأییدت کنن اون یه نفری که باید تأیید کنه نمی کنه!
-سایز سنگ فرش های پیاده رو یه جوریه که نمی تونی توشون منظم راه بری...
-کیلو کیلو آلبالو و آناناس و هلو و پرتقال تو یخچال باشه نمی خورین!
اما یه رانی که میخری گیر میدی به اون تیکه میوه که تهش مونده ! دلت میخواد با کلید درش بیاری !
-اگه تنها باشی همه ماشینا خالیه ، اما اگه دونفر باشید 60 تا ماشینم بیاد فقط جا برای 1 نفر دارن! چرا ؟!
-وقتایی که با خودت تقلب میبری ، امتحان مثه آب خوردنه ، وقتی نمی بری امتحان میشه در حد آزمون دکتری!
-موقع رایت کردن سی دی یا 300 مِگ خالی می مونه یا 5 مگ زیاد میاد که چون یه دونه فایله کاریشم نمی تونی کنی!
-یک ساعت اضافه می خوابی تا دو روز خوابت نمیاد ، یک ساعت کمتر میخوابی تا دو روز خواب آلودی!
برق رفته بود و بهیاری که برای کمک به زائو آمده بود ناچار شد از دختر سه ساله زائو کمک بگیره
دخترک سه ساله چراغ قوه را نگه داشت و با چشم های گردشده شاهد تولد برادرش بود.
بهیار بچه را از دوپا گرفت و زد توی پشتش و بچه گریه کرد
بهیار از دخترک پرسید: راجع به چیزی که دیدی چی فکر می کنی؟
بچه گفت: اون از اول هم نباید می رفت اون تو. دوباره بزنش