کی میگه همه مطالب باید به هم ربط داشته باشند؟!!

هر چی دوست داری ( قاطی و پاتی )!!!!!

کی میگه همه مطالب باید به هم ربط داشته باشند؟!!

هر چی دوست داری ( قاطی و پاتی )!!!!!

9روش برای شاد زیستن

9روش برای شاد زیستن

 

آیـا واقعاً شاد هستید؟ آیا می دانید معنی واقعی شادی چیست وبرای رسیدن به آن چه راه هایی را باید پیمود؟ این پرسش هـا تـوسـط کـسـانــی پرسـیـده می شونـد کـه بـراستی دنبال شادی و خـوشبـخـتـی بـاشند. مـن خودم همیشه سعی کرده ام طـوری زنــــدگی کنم که با حفظ شادی و خـوشبـخـتـی خـودم، بــاعـث بدبختی و ناراحتی کـسان دیگر نشوم. اگر می خواهید شاد باشید، بـاید باور کنید که می توانید و توانایی رسیدن به
آن را دارید. برخی افراد اشتباه می کنند چون تصور میکنند که شایسته شادی و خوشبختی نیستند و بدبختی و ناراحتی خود را به عنوان سرنوشت خود قلمداد میکنند. حقیقت مطلب این است که خوشبختی نیز مثل سایر چیزها در زندگی باید به دست آورده شود. در اینجا نکاتی آورده ام که به شما برای ایجاد شادی در زندگیتان کمک خواهد کرد.


-1
ببینید چه چیز باعث شادی و خوشحالی شما می شود. هرکس برای شاد بودن و شاد زیستن به چیزهایی خاص نیازمند است و آنچه باعث شادی یک نفر می شود ممکن است برای دیگری متفاوت باشد. شخصیت خودتان را کشف کنید. و نگران نباشید که مبادا نیازهای شما برای رسیدن به شادی با اطرافیانتان متفاوت باشد.
 

-2 برای رسیدن به اهدافی که تصور میکنید باعث شادی شما می شود، نقشه بکشید. وقتی به دنبال دستیابی به اهدافتان باشید، وضعیت روحیتان نیز بهبود می بخشد، چون آنوقت در مورد خودتان احساس بهتری پیدا میکنید.
 

-3 اطراف خود را با آدم های شاد و سر زنده پر کنید. وقتی اطرافیانتان افرادی بدبین و ناراحت باشند، شما نیز خواه ناخواه به این وضعیت مبتلا خواهید شد. برعکس اگر اطرافتان پر از آدم های سر زنده و خوشحال باشد، روحیه ی شاد آنها در شما نیز تاثیر خواهد کرد.
 

-4وقتی اتفاق بدی برایتان می افتد، به جای متاسف شدن، به دنبال راه چاره ای برای آن باشید. افرادی که واقعاً شاد هستند، اجازه نمی دهند تا اتفاقات بد در روحیه ی آنها تاثیر کند، چون می دانند که با کمی فکر و تلاش خواهند توانست موقعیت را دوباره موافق حالشان شود.
 

-5 چند دقیقه در روز درمورد چیزهایی که باعث خوشحالیتان می شود فکر کنید. این چند دقیقه به شما فرصت می دهد تا به چیزهای مثبت در زندگیتان متمرکز شوید و باعث شادیتان خواهد شد.
 

-6هر روز سعی کنید کار خوبی برای خود انجام دهید. چه خودتان را به ناهار دعوت کنید، حمامی طولانی و آرامش دهنده بکنید و یا چند دقیقه بیشتر روی آرایش ظاهرتان کار کنید، همه مفید و موثر خواهند بود.
 

-7در همه ی موقعیت ها در پی شوخی و خنده باشید. درست است که در مواقعی خاص باید جدیت خود را حفظ کنید، اما در موقعیت هایی که فکر میکنید ممکن است باعث ناراحتیتان شود، شوخ طبعی چاره ی کار است.
 

-8 حفظ سلامتیتان یکی دیگر از راه های رسیدن به شادی است. داشتن اضافه وزن یا نخوردن غذاهای مغذی تاثیری منفی بر روحیه ی شما خواهد داشت. همچنین ورزش باعث آزاد شدن اندورفین می شود که میگویند باعث شادی می شود.
 

-9در آخر، باید بفمید که شما شایسته ی شادی هستید. آندسته از افرادی که تصور می کنند لیاقت رسیدن به خوشبختی و خوشحالی را ندارند، ناخودآگاه تلاش برای رسیدن به شادی و خوشبختی خود را خراب می کنند. هر روز به خودتان بگویید که شما شایسته ی خوشبختی هستید و با خود قدم هایی را که باید برای رسیدن به خوشبختی بردارید را یادآور شوید.


تعریف خوشبختی دشوار است، اما افراد معمولاً می توانند بفهمند که شاد و خوشبخت هستند یا خیر. افراد زیادی تصور می کنند که خوشبختی نوعی شانس است و سرنوشت این بوده که بعضی مردم خوشبخت شوند و بعضی دیگر بدبخت. من خودم سعی میکنم نکاتی که در این مقاله برای شما عنوان کردم را در زندگی خود به کار ببندم، و موفق شده ام تا حد زیادی به خوشبختی دست یابم. این نکات ممکن است که کوچک به نظر برسند، اما برای رسیدن به موفقیت، قدم هایی اساسی هستند.

 

 

عشق از زبان بچه های 4 تا 8 ساله


به نام او که موسیقی کیهانی را عاشقانه می نوازد

 

عشق از زبان بچه های4 تا 8 ساله

 

گروه متخصص و محققی در یک تحقیق سوالی را از گروهی کودک خردسال پرسیده بودند که

پاسخهایی که بچه ها دادند عمیق ترو متفکرانه تر از تصورات بود

سوال این بود

 

معنی عشق چیست؟

 

نظر شما راجع به جوابهای بچه ها چیست؟

 

وقتی کسی شما رو دوست داره ، اسم شما رو متفاوت از بقیه میگه . وقتی اون شما رو صدا می کنه

احساس می کنی که اسمت ازجای مطمئنی به زبون آورده شده. بیلی - 4 ساله

 

مادر بزرگ من از وقتی آرتروز گرفته نمی تونه خم بشه و ناخن هاش رو لاک بزنه پدر بزرگم 

همیشه این کار رو براش می کنه حتی حالا که دستهاش ارتروز گرفتن ، این عشقه. زبکا - 8 ساله

 

موقعیکه دختره عطر می زنه و پسره هم ادکلون، و دو تایی میرن بیرون

تا همدیگر رو بو کنن. کارل -5 ساله

 

عشق وقتیه که شما برای غذا خوردن می رین بیرون و بیشتر سیب زمینی سرخ شده خودتون رو  

 می دهید به دوستتون بدون اینکه از اون انتظار داشته باشید که کمی از غذای خودشو بده به

شما. کریستی - 6 ساله

 

 

عشق یعنی وقتی که مامان من برای بابام قهوه درست می کنه و

قبل از اینکه بدش به بابا امتحانش می کنه تا مطمئن بشه که

طعمش خوبه. دنی - 7 ساله

 

عشق اون چیزیه که لبخند رو وقتی که خسته ای به لبت میاره .

تری - 4 ساله

 

عشق وقتیه که شما همش همدیگه رو می بوسید بعد وقتی از بوسیدن خسته شدید هنوز دوست دارید

با هم باشید پس بیشتر با هم حرف می زنید. مامان و بابای من دقیقا اینجورین. امیلی - 8 ساله

 

عشق همون باز کردن کادوهای کریسمسه به شرطی که یه لحظه دست نگه داری و فقط با دقت گوش کنی. بابی - 7 ساله

 

اگه می خواهی دوست داشتن رو بهتر یاد بگیری ، باید از دوستی که بیشتر از همه ازش متنفری

شروع کنی. نیکا 7 - ساله

 

عشق اون موقعس که تو به پسره می گی که از تی شرتش خوشت اومده ، بعد اون هر روز        

 می پوشتش. نوئل - 7 ساله

 

عشق مثل یه پیرزن کوچولو و یه پیرمرد کوچولو می مونه که هنوز با هم دوست هستن حتی بعد از

اینکه همدیگر رو خیلی خوب می شناسن. تامی - 6 ساله

 

موقع تکنوازی پیانو ، من تنهایی روی سن بودم و خیلی هم ترسیده بودم . به تمام مردمی که منو

نگاه می کردن نگاه کردم و بابام رو دیدم که وول می خوره و لبخند می زد اون تنها کسی بود

که این کار رو می کرد. من دیگه نترسیدم. کیندی 8 - ساله

 

مامانم منو بیشتر از هر کس دیگه ای دوست داره چون هیچ کس دیگه ای شبها منو نمی بوسه تا خوابم ببره. کلر - 6 ساله

 

عشق اون موقعی هست که مامان بهترین تیکه مرغ رو میده به بابا. الین - 5 ساله

 

عشق زمانیه که مامان، بابا رو خندان می بینه و بهش میگه که هنوز هم از رابرت ردفورد

خوش تیپ تره. کریس - 7 ساله

 

عشق وقتیه که سگت می پره بقلت و صورتت رو لیس می زنه حتی اگر تمام روز تو خونه تنهاش گذاشته باشی. مری آن - ۴ ساله 

 

 

می دونم که خواهر بزرگترم منو خیلی دوست داره بخاطر اینکه تمام لباسهای قدیمی خودشو می ده به

من و خودش مجبور می شه بره بیرون تا لباسهای جدید بگیره. لورن - 4 ساله

 

وقتی شما کسی رو دوست دارید موقع حرکت از مژه هاتون ستاره های کوچولویی خارج می شن.

کارل - 7 ساله

 

دوست داشتن اون وقتی هست که مامان صدای بابا رو موقع دستشویی می شنود ولی بنظرش چندش

آور نمیاد. مارک - ۶ ساله 

 

 

و بالاخره آخریش ؛ تو رقابتی که هدفش پیدا کردن مسئول ترین

بچه بوده ، پسر بچه ۴ ساله ای برنده می شه . همسایه دیوار به

دیوار این آقا پسر یک مرد مسن یود. این آقا به تازگی همسر

خودشون رو از دسته داده بودند. پسر بچه وقتی پیرمرد رو تنها

در حال گریه کردن دیده بوده به حیاط خانه پیرمرد وارد می شه و

می پره بقلش و همونجا می مونه، وقتی مادرش ازش می پرسه

که چی کار کردی؟ میگه که هیچی من فقط کمکش کردم تا 

راحت تر گریه کنه

 

سالروز شاه شدن داریوش بزرگ

 

سالروز شاه شدن داریوش بزرگ

داریوش هخامنشی پسر ویشتاسپ از بزرگان پارس در نخستین روز از جشنهای مهرگان ( پس از تطبیق با تقویم میلادی؛ دوم اکتبر) در سال 522 پیش از میلاد، شاه ایران شد.

در دوران حکومت 36 ساله داریوش بزرگ، قلمرو ایران از دره سند ( Indus) تا سواحل لیبی در افریقا، و از شمال دریای مرمره ( Thrace در اروپا ) تا کوههای پامیر در آسیا شامل همه خاورمیانه امروز، آسیای میانه، قسمتی از آسیای جنوبی، قفقاز ، مصر و قسمتی از سودان بود که به استانهای متعدد (ساتراپی) تقسیم شده و مستقیما زیر نظر حکومت مرکزی و بر پایه قوانین واحد اداره می شدند و به آن قسمت که سه طایفه ایرانی در آن سکونت داشته، دارای نیاکان و فرهنگ مشترک بوده و آیین های نوروز را گرامی داشته و یکسان برگزار کرده اند "ایران زمین" گفته اند(مادها از « ری » به سمت غرب و شمالغربی از جمله کردها و آذری ها، پارسها از منطقه ری به جنوب تاجزایر خلیج فارس و از شرق تا آن سوی هندوکش و انتهای بدخشان، و پارتها در شمال شرقی).
مصر ساتراپی ششم ایران بود.

کوروش بنیادگذار کشور ایران بوده است، ولی ناسیونالیسم ایرانی با داریوش بزرگ به دنیا آمده است. کوروش، جهانی فکر می کرد و یک جامعه مشترک المنافع متساوی الحقوق به مرکزیت " ایران زمین " به وجود آورده بود و مداخله در امور داخلی اعضای اتحادیه را روا نمی داشت.

داریوش بزرگ در کتیبه هایی که از او باقی مانده اند با ستایش اهورا مزدا (خدا) که زمین و آسمان و بشر و شادی ها را آفریده است ، شاهی خود بر این سرزمین پهناور را که مردان خوب و اسبان خوب (مقصود ارتش خوب) دارد از عنایات او دانسته است و در یکی از کتیبه هایش از اهورا مزدا خواسته است که " ایران زمین " را از آفت دروغ و بلای خشکسالی در امان دارد.
از کارهای مهم داریوش ایجاد آبراهی میان دریای سرخ و رود نیل بود که خلیج فارس را به دریای مدیترانه متصل سازد. کار مهم دیگر او دستور ساختن تخت جمشید بود که شاه نشین ایران زمین باشد ( پایتخت اداری ایران شهر شوش بود) . ایجاد یک سپاه همیشه آماده در مرکز که تا رسیدن سایر واحدهای ارتش از شهرستانها و نقاط دور دست کشور ، بتواند در برابر هر گونه تهاجم ناگهانی ایستادگی کند اقدام مهم دیگر او بود. ضرب سکه زر و سیم، مخصوصا سکه های طلای تقریبا خالص موسوم به دریک ـ داریک ـ در سال 515 پبش از میلاد ابتکار مهم داریوش اول بود. تاسیس پستخانه، دادگاه، کودکستان و دبستان ( منحصر به پسران) و وضع قوانین و تعرفه مالیاتی و ایجاد یک نیروی دریایی در خلیج فارس چند نمونه دیگر از کارهای داریوش بزرگ به شمار می آید. آمریکاییان 23 قرن بعد هنگام تاسیس پستخانه دولتی (فدرال) این کشور همان شعار داریوش را بر سر در آن حک کردند که باد و باران مانع کار چاپارها نخواهد شد. داریوش میان شوش و ساحل مدیترانه نوعی جاده آسفالته کشیده بود که اخیرا قسمتی از آن به دست آمده است. اقدام نظامی بی سابقه داریوش انتقال 24 هزار سوار و پیاده با کشتی از شرق مدیترانه به ساحل آتن در یونان (800 کیلومتر مسافت) بود.


داریوش که با آتوسا دختر کوروش بزرگ ازدواج کرده بود در سال 486 پیش از میلاد درگذشت و پسرش خشایارشا نوه کوروش بر جای او نشست که سیاست پدر را عینا دنبال کرد. داریوش در نقش رستم مدفون شده است.
     برخی مورخان شاه شدن داریوش را 16 مهر (هشتم اکتبر)، آخرین روز آیین های مهرگان (روز اصلی مهرگان) نوشته اند. در آن زمان مراسم مهرگان شش روز ادامه داشت. آیین های مهر (جشن های مهرگان) پس از نوروز مهمترین اعیاد ملی ایرانیان بوده است.
از زمان داریوش بود که مدارس، پس از آیین های مهرگان آغاز بکار کرده اند که این رسم از طریق یونان به سراسر جهان منتقل شده است. گرچه در بعضی کشور به ملاحظات اقلیمی ،مدارس چند روز جلوتر آغاز بکار می کنند. هدف اصلی از مدارس در ایران عهد هخامنشی عمدتا تدریس اخلاقیات، تندرستی، سواری و تیراندازی و سرانجام انتخاب مستعدترین کودکان برای خدمت در ارتش بود. به نوشته مورخان رومی (به نقل از یونانیان) ، آموزگاران ایرانی در دبستانها به کودکان می آموختند که اقتدار و عظمت وطن و حفظ تمدن آنان بستگی به آن دارد که دوست و متحد باشند و ارتشی شکست ناپذیر داشته باشند.

روزهای ماه در ایران باستان دارای نام خاص بودند که روز شانزدهم هر ماه روز مهر بود. بنابراین روز مهر در ماه مهر (شانزدهم) مهمترین روز آیین های مهرگان بوده است. آیین های مهر (جشن مهرگان) پس از نوروز مهمترین اعیاد ملی ایرانیان بوده است که نوروز با بهار و شکوفه و نوید برکت آغاز می شد و مهرگان به خاطر پایان جمع آوری محصول و آغاز شش ماهه شبهای طولانی تر و سرما.
مهرگان آیین های سپاسگزاری به درگاه خداوند بوده است که آن همه نعمت ارزانی داشته و نیز تحکیم دوستی و محبت میان ایرانیان. در ایام مهرگان مهمانی های بزرگ برپا می شده و پذیرایی با انواع میوه رسم بوده ولی به درستی معلوم نیست که از چه زمان پذیرایی با آش رشته مرسوم گردیده است. همچنین به درستی روشن نیست که از چه زمان " روز مهرگان " را به چهاردهم مهر ماه منتقل کرده اند و چرا؟

 


 

 

 

 

زن

زن

 

وقتی خدا زن را آفرید به من گفت این زن است .

وقتی با او روبرو شدی . مراقب باش ...


شیخ حرف خدا را قطع کرد و گفت :

مراقب باش به او نگاه نکنی .

سرت را به زیر افکن تا افسون افسانة گیسوانش نگردی

مفتون فتنة چشمانش نشوی که از آنها شیاطین می بارند .

گوشهایت را ببند تا طنین صدای سحر انگیزش را نشنوی

که مسحور شیطان می شوی.

از او حذر کن که یار و همدم ابلیس است.

مبادا فریب او را بخوری که خدا در آتش قهرت می سوزاند

و سرنگون به چاه ویلت می افکند....

مراقب باش

 

 من بی آنکه بپرسم پس چرا او را آفرید

گفتم : به روی چشم

 شیخ اندیشه ام را خواند و نهیبم زد

که به قصد امتحان تو و این از لطف اوست در حق تو.

پس شکر کن و هیچ مگو...

گفتم : چشم 

 

و در چشم بر هم زدنی هزاران سال گذشت

و من هرگز او را ندیدم

به چشمانش ننگریستم .

آوایش را نشنیدم .

چقدر دوست می داشتم بر موجی که مرا به سوی او می خواند ،بنشینم

اما از خوف آتش قهر و چاه ویل باز می گریختم.

 

و هزاران سال گذشت خسته و فرسوده

و احساس ناشی از نیاز به چیزی یا کسی که نمی شناختمش.

اما حضورش را و نیاز به وجودش را حس می کردم .

دیگر تحمل نداشتم .

پاهایم سست شد

بر زمین زانو زدم .

و گریستم .

نمی دانستم چرا؟

قطره اشکی از چشمانم جاری شد.

و در پیش پایم به زمین نشست .

 

به خدا نگاهی کردم

مثل همیشه لبخندی با شکوه بر لب داشت

و مثل همیشه بی آنکه حرفی بزنم

و دردم را بگویم ، می دانست .
با لبخند گفت :

این زن است .

وقتی با او روبرو شدی مراقب باش.

که او داروی درد توست بدون او ناقصی .

مبادا قدرش را ندانی و حرمتش را بشکنی

که او بسیار شکننده است .
من او را آیت پروردگاریم برای تو قرار دادم

نمی بینی که در بطن وجودش موجودی را به پرورش می برد؟

 من آیات جمالم را در وجود او به نمایش درآوردم

پس اگر تحمل و ظرفیت دیدارزیبایی مطلق را نداری

به چشمانش نگاه نکن،

گیسوانش را نظر میانداز

حرمت حریم صوتش را حفظ کن

تا خودم تو را مهیای این دیدار کنم .
من : اشکریزان و حیران خدا را نگریستم .

پرسیدم پس چرا مرا به آتش قهر و چاه ویل تهدید کردی ؟

گفت : من ؟
فریاد زدم : شیخ گفت و توسکوت کردی

اگر راضی به گفته هایش نبودی چرا حرفی نزدی؟
باز صبورانه و با لبخند همیشگی گفت :

من سکوت نکردم فقط تو ترجیح دادی صدای شیخ را بشنوی .

 

 

و من در گوشه ای دیدم شیخ همچنان حرفهای پیشین

رابرای دیگران  تکرار می کند

 

 

 سه نفر میرن دزدی- صابخونه بیدار میشه و دزدا میرن هر کدوم تو یه گونی قایم میشن!صابخونه میاد و به گونی اول لگد میزنه..صدای نون خشک در میاره! به دومی لگد میزنه .. صدای گردو در میاره! به گونی سوم لگد میزنه .. هیچ صدایی در نمیاد..دویاره محکمتر لگد میزنه... باز صدا نمیده!؟ دفعه سوم که لگد میزنه یارو با عصبانیت میاد بیرون میگه بابا ..آرده ، آرد ..آرد صدا نداره ! میفهمی؟

 

به یه بابایی میگن....میس کال چیه؟میگه یه نوع مقیاس وزن هست..نشنیدید؟ مثلا' میگن یه میس کال زعفران

 

یه بابایی واسه اولین بار یه اخوند می بینه بهش میگه یعنی اینقدر سرت درد می کنه?

مامانه به بچه هه میگه میدونم شیطون گولت زد موهای خواهرتو کشیدی! بچه هه میگه آره ولی لگدی که زدم تو شیکمش ابتکار خودم بود

بزرگترین انتقام از زندگی

خندیدن بزرگترین انتقامی است که می توان از زندگی گرفت

قدرت و جرأت

برای شنا کردن به سمت مخالف رودخانه، قدرت و جرأت لازم است. وگرنه هر ماهی                        مرده ای هم می تواند از طرف موافق جریان آب حرکت کند.