کی میگه همه مطالب باید به هم ربط داشته باشند؟!!

هر چی دوست داری ( قاطی و پاتی )!!!!!

کی میگه همه مطالب باید به هم ربط داشته باشند؟!!

هر چی دوست داری ( قاطی و پاتی )!!!!!

یک داستان مهیج - طبقه دوم خطرناک...!!!

سم، کارمند عادی یک شرکت کوچک است.
روزی او به خاطر کارهای اضافه بسیار دیر به ایستگاه اتوبوس رسید.
او که بسیار خسته بود به خودش گفت: تا اتوبوس بیاید، کمی بخوابم.
بیست دقیقه بعد، اتوبوس آمد. این اتوبوس دو طبقه بود.
سم وقتی دید در طبقه دوم کسی نیست بسیار خوشحال شد و گفت: آه می توانم دراز بکشم و کمی بخوابم.
او سوار اتوبوس شد و در حالی است که داشت به طبقه دوم می رفت،
پیرمردی که کنار در اتوبوس نشسته بود به او گفت: بالا نرو، بسیار خطرناک است.
سم ایستاد. از قیاقه جدی پیرمرد دریافت که او دروغ نمی گوید.
نیمه شب بود و حتما پیرمرد چیز خطرناکی دیده بود.
سم قبول کرد و در انتهای اتوبوس جایی پیدا کرد.
با این که جایش کمی ناراحت بود اما به نظرش امنیت از هر چیزی مهم تر بود.
او روز بعد هم دیر به خانه برمی گشت و سوار همان اتوبوس شد
و از این جالب تر این که پیرمرد دیشبی همان جا نشسته بود متعجب شد.
پیرمرد با دیدن او گفت: پسرم بالا نرو، بسیار خطرناک است.
سم در پایین پله ها به بالا نگاه کرد، بسیار مخوف به نظر می رسید.
دوباره در انتهای اتوبوس جای پیدا کرد و نشست.
شب سوم هم سوار همان اتوبوس شد، پیرمرد باز هم در همان جای اتوبوس بود.
این بار سم چیزی نگفت و در انتهای اتوبوس نشست.
در همان موقع پسر دیگری سوار اتوبوس شد و داشت به طبقه دوم می رفت
که پیرمرد به او گفت: پسرم بالا نرو، خطرناک است.
پسر پرسید: چرا؟
پیرمرد گفت: مگر نمی بینی؟
طبقه دوم راننده ندارد!
پسر در حالی که بلند می خندید به طبقه بالا رفت

و به راحتی دراز کشید و خوابید.

جدی نگیررررررررررررر درست میشه...!!!

 

بیاید به عمه های عزیز احترام بگذاریم

دهه 60ای ها...!!!!

بی سرو صدا ، وسایلتونو جمع کنین با صف بیاید برید توو حیاط ؛ معلمتون نیومدهیکی از ناگهانی ترین و سورپرایز کننده ترین جملات دوران مدرسه
.
.
.
شما یادتون نمیاد اونوقتا شعر “قسم به اسم آزادی” از تلویزیون پخش میشد باهاش غلط غلوط میخوندیم تا میرسید به جای “همه به پیش … به یکصدا …”یه دفعه به تقلید از خواننده هاش اوج میگرفتیم و با شور داد میزدیم “جامدادی عزیز ما” !
.

 

بر روی ادامه مطلب در زیر کلیک کنید

ادامه مطلب ...

با همه مشکلاتم باز طرفدار شادی و خنده ام...پس بخند...!!!

صبح رفتم تیغ ژیلت فیوژن بخرم؛ فروشنده گفت:
بستهء چهار تاییش 50 هزار تومن....!!
.
.
.
.
.
.
هیچی دیگه.. رفتم رساله رو ورق زدم ، دیدم نوشته:
المَحاسِنُ زینَتُ الرَجُل

جبران خلیل جبران...!
.
.
خلیل جبران به گوشم ! =))))))) 


  
پریرﻭﺯ ﻣﺸﺎﯾﯽ ﺑﺮﮐﻨﺎﺭ ﺷﺪ، دیرﻭﺯ ﻭﺯﯾﺮ ﺍﺭﺗﺒﺎﻃﺎﺕ

ﯾﺎﺩ ﻓﻮﺗﺒﺎﻝ ﺍﻓﺘﺎﺩﻡ ﺑﻪ ﺩﻗﯿﻘﻪ 85 ﻣﯿﺮﺳﻪ ﺷﺮﻭﻉﻣﯿﮑﻨﻦ ﺑﻪ ﺗﻌﻮﯾﺾ ﮐﺮﺩﻥ، ﺍﻭﻧﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﮐﺎﺭﺕ ﺯﺭﺩ ﺩﺍﺭﻥ ﺭﻭ ﻣﯿﮑﺸﻦ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺍﺧﺮﺍﺝﻧﺸﻦ ﻭ ﺑﺘﻮﻧﻦ ﺗﻮ ﺑﺎﺯﯼ ﺑﻌﺪﯼ ﻻﺍﻗﻞ ﺑﺎﺯﯼ ﮐﻨﻦ!
  


 داداشم زد شیشه ادکلونو شیکوند با عجله میگه زود باش چند تا لباس بیار بکشیم روش حیفه :)))
تو کف مدیریت بحرانشم به خدا



تو مراسم تعزیه نطنز رسمه دخترا مجرد اون ور حوض میشینن پسرا و مادراشون اینور حوض دخترا رو به هم نشون میدن انتخاب میکنن ! امام حسین و یزیدم اون وسط اسب سواری میکنن!!



ایشالا محرم تموم بشه، این مختار هم یه استراحتی بکنه، طفلی از صبح تا شب داره تو همه کانالهای تلویزیون شمشیر میزنه!


همه آدم‌ها با هم برابرند ، اما پول‌دارها محترمترند .
همه آدم‌ها با هم برابرند ، اما دخترها پرطرف‌دارترند .
همه آدم‌ها با هم برابرند ، اما خانم‌ها مقدم‌ترند .
همه آدم‌ها با هم برابرند ، اما مرد ها مهم ترند .
البته تبعیضی در کارنیست .
در کل همه آدم‌ها با هم برابرند ، اما بعضی‌ها برابرترند...
 
  

اگر صلۀ رحم به جا نمی‌آورید، اگر فامیلهای دورتان را تا به حال ندید، کافیست با دوست دختر خود در سطح شهر تردد کنید. اموات خود را نیز خواهید دید!

امروز 50 متر دنبال اوتوبوس دویدم ؛
بعد راننده نگه داشت گفت: میخوای سوار بشی..؟؟!
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ!!!! فقط میخواستم سفر خوشی رو برات آرزو کنم



وقتی بچه بودیم زنگ یه خونه رو که میزدیم در نمیرفتیم،وامیستادیم تاصاحبخونه در رو باز کنه بعد قدم زنان از جلوش رد میشدیم!
اونم محاسبه میکرد با خودش میگفت:کسی که زنگ رو زده الان رسیده سر کوچه پس اینا نیستن!!
از همون طفولیت علم فیزیکمون خوب بود



ما راهنمایی بودیم کشف کردیم اگه تعداد شهدای کربلا رو ضربدر ۲ کنیم جذر بگیریم به تعداد اماما میرسیم. میخواستیم خوارزمی شرکت کنیم..



یادش بخیر چقدر اسکل بودیم.نیم ساعت دست به سینه مینشستیم تا مبصر اسممون رو جزو خوبهای کلاس بنویسه.بالاش هم ستاره بذاره :| بعد معلم میومد بدون نگاه کردن به لیست خوبها و بدها تخته رو پاک میکرد :| و چقدر اسکل تر بودیم که زنگ بعدی هم دست به سینه میشستیم :



بـابـا بـزرگـم بــا کـَـمَــر دولـّا رفـتـه داروخـونـه عـصا بـگیـره..

یـارو مـیگه:پــدر جان, عصـا بــرای کـَـمَــر دَردِت مـی خـوای؟!!

بـابـا بـزرگـم: پـَـَـ نــه پـَـَــــ حـضرت مــوسی کـلاسهـای

تــبــدیــلِ عــصـا بــه اژدهـا گـذاشتـه،دارم میـرم اونجـا..!!



کردین وقتی با مامانتون درد و دل می کنین خیلی با دقت و دلسوزی گوش می کنه بعد دو روز بعدش همون حرفارو بر ضدتون استفاده می کنه؟



واردات تقریبا تمام اجناس به کشور ممنوع شده ، اونائیم که آزادن ، کشورهای دیگه به ما نمیفروشن ، خدا این قاچاقچیا رو از ما نگیره ، الان چشم امید ملت فقط به دستهای توانای اوناست .



مغز آدم هم عجیب جونوریه ! یادش میمونه که یه چیزی یادش رفته اما یادش نمیمونه که چی یادش رفته !
امیدوارم خدا در ورژن های بعدی این باگ رو رفع کنه


این روزا هرچی فکر میکنم با خودم کلنجار میرم میبنم ما ایرانیا از امام حسین و یاراش مظلوم تریم فقط فرقش اینه هنوز به تاریخ نپیوستیم هنوز داغیم حالیمون نیست یه 100 سال دیگه مداحا روضه ایرانیو 72 میلیون مظلوم و میخونن ...!!!



دیروز رفته بودم بیرون دیدم یه پسر بچه 5-6 ساله داره گریه میکنه....

رفتم جلو گفتم : آخی آقا پسر گم شدی؟!

دیدم خودشو جمو جور کرد گفت : پـَـَـ نــه پـَـَــــ یاد آخرین خطبه ی آقا افتادم، یه آن بغضم گرفت......!!

اینا بچه نیستن که اورانگـــوتانن...!!!!!......!!!!



اگه پلی استیشن قبل از سال 57 اختراع میشد اونوقت مردم میفهمیدن:" دیو چو بیرون رود " فرشته نمیاد بلکه میرن مرحلۀ بعد و یه دیو سخت تر میاد! :|



ﻧﯿﺎﺯﯼ ﻧﯿﺴﺖﺍﻃﺮﺍﻓﻤﻮﻥ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺁﺩﻡ ﺑﺎﺷﻪ ... ﻫﻤﻮﻥ ﭼﻨﺪ ﻧﻔﺮﯼ ﮐﻪ ﺍﻃﺮﺍﻓﻤﻮﻥ ﻫﺴﺘﻨﺪ، ﺁﺩﻡ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﮐﺎﻓﯿﻪ ...!!

چرا بند ِ کفش ُ گره میزنی باز میشه ، هدفون ُ باز میذاری گره میخوره ؟!؟



شما که یادتون نمیاد ، خانواده که میرفتن بیرون، بعد با هیجان میرفتیم پای ماهواره، بعد شروع به رمز گشایی می کردیم :
شماره شناسنامه بابا؟
شماره شناسنامه مامان؟
چها رقم پلاک ماشین از راست؟
چها رقم پلاک ماشین از چپ؟
شماره شناسنامه من؟ نه منو که آدم حساب نمیکنه :|
تاریخ تولده بابا یا مامان؟
تاریخ تولده زنه همسایه؟
ینی اِف بی آی هم مثه ما موفق به همچین تجربه رمز گشایی نشده بود:

چقدر سخت می خندی...!!!

مادره خطاب به پسرش: نیوتن رو میشناسی ؟

پسره: نه، کی هست ؟

مادره: اگه به درسات بیشتر توجه میکردی میشناختیش !


پسره: خیلی خوب، پروین خانوم رو میشناسی ؟

مادر: نه !!!


پسره: اگه به جای من به شوهرت بیشتر توجه میکردی میشناختیش... :|

--------------- 

 

 

اگه یه روز صبح خیلی خوشحال از خواب بلند شدی و دیدی
نه غمی ، نه زنی ، نه بدهی ،نه دردی !
بدون دیشب تو خواب مردی !
روحت شاد و یادت گرامی !  

-------------- 

چو هرگز نیابی نشانی ز شوی

ز گهواره تا گور دانش بجوی.

ستاد تشویق دختران به درس خواندن 

--------------- 

اگه کنترلت رو از دست دادی ، هیچ نگران نباش ، برو یکی دیگه بخر 

--------------- 

میگن واسه کسی بمیر که برات تب کنه ،

الان یه نمه تب دارم ، برنامت چیه ؟  

------------ 

گرگه در خونه بزبزقندی رو میزنه ؟
شنگول میگه : کیه ؟
گرگه میگه : منم آقا گرگه …
شنگول و منگول و حبه انگور تحت تاثیر صداقتش قرار میگیرن و درو باز میکنن  

---------- 

ای همه وجود من

ای کسی که پا گذاشتی رو قلب من

ای کسی که درو بستی به روی من درو باز کن دستم مونده لای در